شکل جمع:
front menنمایندهی ظاهری، فرد رسمی روی کاغذ، چهرهی نمایشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She appeared to be in charge, but in reality, she was just a front man.
او ظاهراً مسئول به نظر میرسید، اما در واقع تنها چهرهی نمایشی بود.
The politician was merely a front man for a wealthy businessman.
سیاستمدار، تنها نمایندهی ظاهری تاجری ثروتمند بود.
کلمهی front man در زبان فارسی به «جلودار»، «منادی»، «سرپرست اجرایی» یا «نماینده اصلی» ترجمه میشود.
این اصطلاح به فردی اشاره دارد که بهعنوان چهرهی اصلی و نمایندهی یک گروه، سازمان، یا تیم شناخته میشود و معمولاً مسئولیت ارتباط با عموم، هدایت فعالیتها و حضور در موقعیتهای مهم را بر عهده دارد. این واژه بیشتر در زمینههای هنری، کسبوکار و تیمهای کاری کاربرد دارد و نقش کلیدی در مدیریت تصویر و تعاملات بیرونی ایفا میکند.
در دنیای موسیقی، front man معمولاً به خواننده یا عضو اصلی گروه گفته میشود که بیشترین تماس را با مخاطبان دارد و بهعنوان چهرهی شناختهشدهی گروه ظاهر میشود. این فرد نهتنها وظیفه اجرای قطعات را بر عهده دارد، بلکه معمولاً مسئول هدایت تعاملات گروه با رسانهها، طرفداران و برنامهریزی اجراها نیز است. نقش front man در موفقیت و محبوبیت گروه موسیقی بسیار مؤثر است و تواناییهای ارتباطی و کاریزماتیک وی اهمیت فراوانی دارد.
در محیطهای کاری و سازمانی، اصطلاح front man به فردی اشاره دارد که مسئولیت نمایندگی و ارائه پیامهای رسمی را به عهده دارد. این شخص ممکن است مدیر پروژه، سخنگو یا رهبر تیم باشد که نقش اصلی در برقراری ارتباط میان اعضای داخلی سازمان و مخاطبان خارجی ایفا میکند. در چنین موقعیتهایی، داشتن تواناییهای مدیریتی، تسلط بر موضوع و مهارتهای ارتباطی، از جمله ویژگیهای ضروری است.
از نظر روانشناسی و جامعهشناسی، نقش front man علاوه بر وظایف رسمی، دارای اهمیت در مدیریت تصویر جمعی و ایجاد اعتماد است. این فرد با حضور خود میتواند پیامهای مثبت و اعتمادبهنفس را منتقل کند و به حفظ هماهنگی در گروه کمک نماید. توانایی او در ایجاد ارتباط مؤثر و مدیریت انتظارات، به ایجاد فضای همدلی و همکاری منجر میشود و باعث افزایش اثربخشی کل تیم میگردد.
مفهوم front man نشاندهندهی فردی است که به عنوان «چهرهی بیرونی» یک مجموعه، نقش کلیدی در موفقیت، هماهنگی و ارتباطات ایفا میکند. این موقعیت ترکیبی از مهارتهای فنی، ارتباطی و مدیریتی را میطلبد که بتواند هم پاسخگوی نیازهای درون گروه باشد و هم تعاملات مؤثری با جهان بیرون برقرار نماید. بدین ترتیب، front man به عنصری کلیدی در ایجاد تصویر مثبت و هدایت موفقیتآمیز فعالیتها تبدیل میشود.
شکل جمع front man در زبان انگلیسی front men است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «front man» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/front man